روستای تاریخی گرمه

پیشینه روستای گرمه

روستای تاریخی گرمه

پیشینه روستای گرمه

عطار . . .

عشق را پیر و جوان یکسان بود          نزد او سود و زیان یکسان بود

هم ز یک رنگی جهان عشق را          نوبهار و مهرگان یکسان بود


زیر او بالا و بالا هست زیر                  کش زمین و آسمان یکسان بود

بارگاه عشق همچون دایره است        صدر او با آستان یکسان بود


یار اگر سوزد و گر سازد رواست          عاشقان را این و آن یکسان بود

در طریق عاشقان خون ریختن           با حیات جاودان یکسان بود


سایه از کل دان که پیش آفتاب           آشکارا و نهان یکسان بود

کی بود دلدار چون دل ای فرید            باز کی با آشیان یکسان بود.

شباهت گرمه با...

یه شباهت دیگه از گرمه با ایران میدونید چیه؟

اینکه هردوتاشون واسه اهالی اونجا یه کشش خاصی داره.طوری که دلشون واسه وطنشون پر میزنه. ما وقتی واسه مسابقات میرفتیم خور ، وقتی برمیگشتیم انگار چندساله که از گرمه دور بودیم. هرکی ازونجا دور میشه انگار دنیارو ازش گرفتن. نویسنده این مطلب هم از این قاعده بیرون نیست. بعدا ایشالله مصاحبه ای از کسایی که خیلی گرمه رو میخوان براتون میزارم.




شباهت گرمه با ...

گرمه رو نمیشه معرفی کرد. اما خیلی راحت میشه شناختش. گرمه یه جورایی کوچیک شده ایرانه. بین ایران و گرمه شباهت های خیلی زیادی وجود داره. اگه میخواین بدونین گرمه چه جوریه ، ایرانو تو ذهنتون تصور کنید. ایشالله تو این وبلاگ بیشتر بهش می پردازیم.

گرمه شاید عربی شده جرمق قدیمه ، ولی خیلی اسم برازنده ای واسه این روستاست.

بقیه مطالب باشه واسه بعد. اما یه تحفه واستون دارم. اونم یه عکس از گرمست. عکسی از برف گرمه:





گرمه

روستای گرمه رو اینجور که میگن و ما شنیدیم و از ظواهر پیداست ، حداقل دو هزار سال قدمت داره.

با یه حساب سر انگشتی میشه واقعیت این موضوع رو پیدا کرد. دوتا امامزاده داره که مال 1200 سال پیشه. یه قلعه هم داره که از زمان ساسانیان بجا مونده.


گرمه اونروزا یه یلی بوده واسه خودش تو منطقه. ناصر خسرو از اون منطقه که رد میشده اسم چهار تا روستا رو  آورده که یکیش جرمق ( گرمه قدیم ) بوده.

ایشالله بعدا بیشتر در مورد گرمه مطلب میزارم.

فعلا این عکس از قلعه گرمه رو ببینید تا بعد :

داستان

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر کشاورزی بود
کشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می کنم اگر توانستی دم یکی از این گاو نرها را بگیری من دخترم را به تو خواهم داد.
مرد قبول کرد. در طویله اولی که بزرگترین بود باز شد . باور کردنی نبود بزرگترین و خشمگین ترین گاوی که در تمام عمرش دیده بود. گاو با سم به زمین می کوبید و به طرف مرد جوان حمله برد. جوان خود را کنار کشید تا گاو از مرتع گذشت. دومین در طویله که کوچکتر بود باز شد. گاوی کوچکتر از قبلی که با سرعت حرکت کرد .جوان پیش خودش گفت : منطق می گوید این را ولش کنم چون گاو بعدی کوچکتر است و این ارزش جنگیدن ندارد.
سومین در طویله هم باز شد و همانطور که فکر میکرد ضعیفترین و کوچکترین گاوی بود که در تمام عمرش دیده بود.
پس لبخندی زد و در موقع مناسب روی گاو پرید و دستش را دراز کرد تا دم گاو را بگیرد...
اما.........گاو دم نداشت!!!!

زندگی پر از ارزشهای دست یافتنی است اما اگر به آنها اجازه رد شدن بدهیم ممکن است که دیگر هیچ وقت نصیبمان نشود. برای همین سعی کن که همیشه اولین شانس را دریابی.

جشن سپندارمذگان

:

این جشن نیز علاوه بر تلاقی ماه و روز به

. زنان ایرانی در 4000 و اندی سال

. این جشن تا قبل از اسلام برقرار بود

.

ولی در چند سال اخیر دوباره زنده شد و ایرانیان اصیل آنرا جشن می

گیرند

پیش یک روز را در سال در حکم پادشاه خانه بر تخت می نشستند و

مردان باید از زحمات و تلاش دلسوزانه آنان قدردانی میکردند و مقام

والای وی را ارج می نهادند

جشن زن ایرانی مشهور است

جشن سپندارمذگان

چطور ، بهتر زندگی کنم؟

چطور ، بهتر زندگی کنم؟
پرسیدم.....
چطور ، بهتر زندگی کنم ؟
با کمی مکث جواب داد :
گذشته ات را بدون هیچ تأسفی بپذیر ،
با اعتماد ، زمان حالت را بگذران ،
و بدون ترس برای آینده آماده شو .
ایمان را نگهدار و ترس را به گوشه ای انداز .
شک هایت را باور نکن ،
وهیچگاه به باورهایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است ، در صورتیکه بدانی چطور زندگی کنی .
پرسیدم ،
آخر .... ،
و او بدون اینکه متوجه سؤالم شود ، ادامه داد :
مهم این نیست که قشنگ باشی ... ،
قشنگ این است که مهم باشی ! حتی برای یک نفر .
کوچک باش و عاشق ... که عشق ، خود میداند آئین بزرگ کردنت را ..
بگذارعشق خاصیت تو باشد ، نه رابطه خاص تو با کسی .
موفقیت پیش رفتن است نه به نقطه ی پایان رسیدن ..
داشتم به سخنانش فکر میکردم که نفسی تازه کرد وادامه داد ...
هر روز صبح در آفریقا ، آهویی از خواب بیدار میشود و برای زندگی کردن و امرار معاش در صحرا میچراید ،
آهو میداند که باید از شیر سریعتر بدود ، در غیر اینصورت طعمه شیر خواهد شد ،
شیر نیز برای زندگی و امرار معاش در صحرا میگردد ، که میداند باید از آهو سریعتر بدود ، تا گرسنه نماند ..
مهم این نیست که تو شیر باشی یا آهو ... ،
مهم اینست که با طلوع آفتاب از خواب بر خیزی و برای زندگیت ، با تمام توان و با تمام وجود شروع به دویدن کنی ..
به خوبی پرسشم را پاسخ گفته بود ولی میخواستم باز هم ادامه دهد و باز هم به ... ،
که چین از چروک پیشانیش باز کرد و با نگاهی به من اضافه کرد :
زلال باش .... ،‌ زلال باش .... ،
فرقی نمی کند که گودال کوچک آبی باشی ، یا دریای بیکران ،
زلال که باشی ، آسمان در تو پیداست
دو چیز را همیشه فراموش کن:
خوبی که به کسی می کنی
بدی که کسی به تو می کند
همیشه به یاد داشته باش:
در مجلسی وارد شدی زبانت را نگه دار
در سفره ای نشستی شکمت را نگه دار
در خانه ای وارد شدی چشمانت را نگه دار
در نماز ایستادی دلت را نگه دار
دنیا دو روز است:
یک با تو و یک روز علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که علیه توست مایوس نشو. چرا که هر دو پایان پذیرند.
به چشمانت بیاموز که هر کسی ارزش نگاه ندارد
به دستانت بیاموز که هر گلی ارزش چیدن ندارد
به دلت بیاموز که هر عشقی ارزش پرورش ندارد
دو چیز را از هم جدا کن:
عشق و هوس
چون اولی مقدس است و دومی شیطانی، اولی تو را به پاکی می برد و دومی به پلیدی.
در دنیا فقط 3 نفر هستند که بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را بر طرف میکنند، پدر و مادرت و نفر سومی که خودت پیدایش میکنی، مواظب باش که از دستش ندهی و بدان که تو هم برای او نفر سوم خواهی بود.
چشم و زبان ، دو سلاح بزرگ در نزد تواند، چگونه از آنها استفاده میکنی؟ مانند تیری زهرآلود یا آفتابی جهانتاب، زندگی گیر یا زندگی بخش؟
بدان که قلبت کوچک است پس نمیتوانی تقسیمش کنی، هرگاه خواستی آنرا ببخشی با تمام وجودت ببخش که کوچکیش جبران شود.
هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یکی ندان، همه اینها اجزاء کوچکتر عشق هستند نه خود عشق.
همیشه با خدا درد دل کن نه با خلق خدا و فقط به او توکل کن، آنگاه می بینی که چگونه قبل از اینکه خودت دست به کار شوی ، کارها به خوبی پیش می روند.
از خدا خواستن عزت است، اگر برآورده شود رحمت است و اگر نشود حکمت است.
از خلق خدا خواستن خفت است، اگر برآورده شود منت است اگر نشود ذلت است.
--

آخرین نسخه غلط نامه فارسی به انگلیسی برای یادگیری زبان

آخرین نسخه غلط نامه فارسی به انگلیسی برای یادگیری زبان


Longtime: در حمام ، زمان پیچیدن لونگ را گویند

Long time no see: !دارم لونگ می‌‌پیچم ، نگاه نکن

San Jose: به ترکی‌ ، شما خوزه هستید

San Antonio: به ترکی‌ ، شما آنتونیو هستید

MacBook: کتابچهٔ راهنمای حجاج

Bertolucci: چپ چشمی که بربر نگاهت می‌کند

Comfortable: بفرمایید سر میز

Burkina Faso: برو کنار وایسا

His friends: دوستان هیز

Parkinson: پسر سرایدار را گویند که در اتاقکی در پارکینگ زندگی‌ می‌کند

Velocity: (شهری که مردم آن از هر موقعیتی برای ولو شدن استفاده می‌‌کنند (شیراز

Categorize: نوعی غذای شمالی که با برنج و گوشت گراز طبخ می‌‌شود

The man who owns a locker: مرتیکه لاکردا

Acrobat reader: ژیمیناستی که موقع اجرا گه می‌‌زند

Windows detects an error: پنجردن داش گلی

Refer: فرکردن مجدد مو

Good one: وانِ بزرگ و جادار

Sweetzerland: سرزمینی که مردمانش زیاد زر می‌‌زنند اما به دل‌ می‌‌نشیند

Accessible: عکس سیبیل

Very well: رها و آزادو افسارسرخود و بی تکلیف و سرگشته و بی جا و مکان

Beta-dine: نسخهٔ آزمایشی‌ یک دین که برای مدتی‌ ترویج می‌‌شود و به مرور زمان تصحیح می‌‌گردد

Life is too short: زندگی‌ در شرت سپری میشود

Avatar: تلفیقی است از آواز ،ساز ایرانی‌ و تصاویر سه بعدی که در پس زمینه پخش می‌‌شوند

Subsystem: صاحب دستگاه

Jesus: در اصفهان به بچه گویند که دست به چیز داغ نزند

Moses: در اصفهان به موز گویند

UNESCO: یونس کجاست؟

Porno: مملو از چیزهای جدید

Macromedia: رسانه های عوام فریب

Kanguru: استاد تعالیم عرفانی در قزوین

George: در تبریز به گرگ می‌گویند

Good Luck: چه لاکِ قشنگی‌ زدی

Good Luck on your exams: به هنگام امتحانات لاکِ قشنگی زده بودی

Legendary: ادارهٔ محافظت از لجن و کثافات شهری

New York: نوشهر را گویند

Communication Board: کامیونی چه زمانی‌ شن را برد ؟

Avocado: کادو از طرف خانم آوا

Quintuplet: این تاپاله کجاست؟

What the hell: !چه دانهٔ حل خوشبویی

Cambridge: شهری که تعداد پلهایش انگشت شمار است

Liverpool: استخری که در آن گروهی جیگر در حال شنا هستند