یلــــــدا واژیی ست سریانی که به زبان تازی تولد و میلاد و به زبان پارسی زایش است و این آخرین شب پاییز ، و نخستین شب زمستان یا آغاز چله بزرگ و درازترین شب سال می باشد. میـــــدانیم که ایرانیان پیش از آیین پاک زردشت بزرگ ، دارای کیش میترایی بوده اند و مهر یا میترا را خدای خورشید و آفریدگار گیتی و هستی میدانستند و به گمان برخی پیدایش این آیین را از هوشنگ پادشاه پیشدادی می دانند و در شاهنامه فردوسی خرد ورز نیز همین روایت آمده است .
کـــــه ما را زین بهی ننگ نیست
بـــــه گیتی به از دین هوشنگ نیست
همــــه راه دادست و آیین مهر
نظــــر کردن اندر شمار سپهر
دانلود آهنگ زیبای استاد معین رو میتونید تو این مطلب داشته باشید.
آهنگی زیبا در مورد مردم ایران که متنش رو دارید مشاهده میکنید:
شمالم تا جنوبم عشق چه خاک و گندمی دارم
صدام یاری کنه باید بگم چه مردمی دارم
بگم این حق هیچ کس نیست که با ثروت فقیر باشه
کسی که فرش می بافه نباید رو حصیر باشه
اگرچه سختی از انسان یه کوه درد میسازه
ولی از مردم ما درد داره یک مرد میسازه
نگاه کن بچه های کار چه جور تو آب و آتیشن
توی این روزهای سخت کمک خرج پدر میشن
من و تو مردمی هستیم که گنج از رنج میسازیم
به این تاریخ خورشیدی به این فرهنگ مینازیم
من و تو مردمی هستیم که آینده تو مشت ماست
که از هفتاد نسل قبل هزار اسطوره پشت ماست
چه کسی می گوید که گرانی اینجاست؟
دوره ارزانیست... چه شرافت ارزان ، تن عریان ارزان ، و دروغ از همه ارزانتر ،
آبرو قیمت یه تکه نان .... و چه تخفیف بزرگی خوردست ، قیمت هر انسان.
دکتر شریعتی ، مردی که مورد ستم برخی بی خبر از همه جا قرار گرفته است در این جملات زیبا معنای گرانی را توصیف میکند.
ما خود مقصریم. ما ملت با دولت هم پیمان شدیم تا خود و دیگران را فنا کنیم.
همه چیز این هستی به هم مربوط است.
زمانی که ما قدر و منزلتی برای فرهیختگان خود ندانیم.
زمانی که دین را فقط برای مسجد و قبر می خواهیم.
زمانی که خودمان احتکار کنیم.
و زمانهای بسیاری دیگر ، ملت و جامعه رو به تباهی قدم برداشته و ضلالت را با اشتیاق می پیماید.
در آن موقع نیازی به تحریم دیگران نیست. ما خود خودمان را تحریم کرده ایم. ما خود مسئولیم و مسئولین ماییم.
گرانی بیداد میکند. قصه دورانی شده که وقتی باباهامون میگفتن گوشت می خریدیم کیلو 2 تومن حالا انقدر. بهشون می خندیدیم. اما حالا دیدیم و بعدها برای فرزندانمون تعریف میکنیم.
گرانی انسان و شرافت و آبرو در بین ما جایی ندارد.
گرانی بازار ، ارزانی جسم و جان و حیا را در پی دارد.
گرانی از ما و ارزانی هم به همین ترتیب.
به امید روزی که در دنیا مناقصه بازار و مزایده شرافت داشته باشیم.
به امید روزی که همه چیز برای همه یکسان قلب و روحمان را بدون قیمت ، همچون قلب و روح ببینیم.
به امید روزی که گرانی و ارزانی به جای خود باشند.
به امید روز دیدار...
و آن روز خواهد آمد ، شک نکنید!
عبدالحسین کلهرنیا گلکار فردی است که کتاب
اول ابتدایی
خود را حدود هفتاد سال حفظ و نگهداری کرده است. کلهرنیا بیش از سی سال در
مدرسههای استان کرمانشاه به عنوان معلم هنر سعی کرده نظم را در زندگی
دانشآموزان نهادینه کند و امروز میتوان از او به عنوان یکی از
دانشآموزان منظم هفت دهه گذشته نام برد.
استفاده از کتاب یادشده به سالهای دهه ۱۳۲۰ مربوط میشود و نوع خط بهکاربردهشده در آن، به صورت نستعلیق و نسخ است.
او با اشاره به انتقادی که در همان سنین کودکی به یکی از
درسهای این کتاب داشته است، میگوید: «درس “آذر و شخص کور” همیشه سؤالی
آزاردهنده در ذهن من به وجود میآورد که چرا نویسنده این کتاب ارزشمند، آن
فرد نابینا را مرد کور خطاب میکند؟ چون من همیشه از واژه کور متنفر بودم
که اصلاً چرا انسان به خاطر معلولیت باید تا آخر عمر احساس ذلت کند و همیشه
دوست داشتم که آدم علیل هرگز ذلیل نباشد.
نگهدارنده این کتاب قصد فروش آن را ندارد؛ مگر اینکه در مراکز فرهنگی خاص مورد بازدید عموم قرار گیرد.
منطقه خوروبیابانک بعد از سمنان دومین جایی در ایران بود که مردمش صاحب شناسنامه شدند.
رضاشاه که دستور همگانی برای دریافت شناسنامه داده بود، منطقه خوروبیابانک دومین منطقه ایران بودند که دارای شناسنامه و از فامیلهایی که از آن به زیبایی یاد میکنند فامیل همایونی در گرمه است.
و دلیل زیبایی آن اینست که آنها فامیلی را انتخاب کردند که با فامیل شاه یکی بود.
تاراج ارزشهای یک مملکت خیلی واسه مردمش سخته.
ایرانی که الآن دست ماست ، یه بخش کوچیکی از اون ایران مقتدر قدیمیه که نقششو دیدیم.
نه تنها از نظر جغرافیایی ، بلکه از نظر تاریخی و ...
گرمه هم عین ایران ، هرچی داشته و نداشته رو بردنو میبرن و کک هیچکسم نمی گزه.
خدا میدونه از خدا بیخبرا چقدر گنج و پول و چیزای قیمتی بردنو به ریش گرمه ایها خندیدند.
شاید داشتن میدیدن داره وطنشون نابود میشه ، ولی هیچی نگفتن و ساکت موندن تا شاید خودشونم چیزی نصیبشون بشه.
الآنم که دزدا راست راست میگردن و جولون میدنو به شغل شریفشون مشغولن.
جوونام سرشون گرم خودشونه و کاری به کار کسی ندارن. شاید واسشون مهم نیست که گرمه ای دیگه نباشه.
به هر حال باید یه فکری کرد.
آی گرمه ایهایی که دلسوز وطنتونید و میخواید هنوزم گرمه باشه ، بیایید تو گود. بیایید گرمه رو بسازیمو آباد کنیم.
شاید واسه آخرین جمله این بهتر باشه:
دوباره میسازمت وطن
سلام خدمت خوانندگان عزیز.
از این به بعد بخش جدیدی به اسم " اینو میدونستید" به وبلاگ اضافه میشه. اینو میدونستید در مورد نکات جالبیه که در کویر به خصوص گرمه اتفاق افتاده یا میفته.
ما رو از نظرات سازندتون بی بهره نگذارید.
تو گرمه مشکلات زیادی وجود داره.
کشاورزا تو بعضی موارد، روسای شورا ، مغازه دارا،حتی جووناشم بعضی وقتا با هم مشکل دارن. ولی وقتی پای بیگانه میاد وسط و خارج از ده میرن ، همه جوره باهمن.
( ولی خب بعضی وقتا برعکس این قضیه هم هست که تو مسابقات امسال گرمه دیدیم و تاسف خوردیم.).
گرمه ایها همینطوریه یا نه؟؟؟؟
اینم یه عکس دیگه از گرمه: