مجادله بر سر یک خال
حافظ
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
صائب تبریزی
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد
نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را
شهریار
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد
نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند
نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را
محمد عیادزاده
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را
نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معنی دارد این کارا؟
و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً
که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکی، نه صائب دست و پا ها را
فقط می خواستند این ها، بگیرند وقت ما ها را
اجازه نده ترس تو را فلج سازد>>>مارک فیشر
پیشینه زبان (گویش ) مردم منطقه خور و بیابانک
این گویش که از کوهستانهای نرسیده به ری آغاز می شد
و تا قفقاز (کوکاس) ادامه داشت را راژی یا رازی گفتند.
البته خوشبختانه در پاره ای از روستاهای ری از جمله
خود تجریش و کوهستانهای شمال تهران امروزی حتی
در صدها کیلومتر آن سوی تر در کوهستان شهمیرزاد و
سنگسر و در دل بیابان مرکزی در نایین و جندق و خور
و بیابانک که شامل روستاهای اطراف آن مناطق میباشد
باقیمانده ی زبان پهلوی را می توان یافت. در خود تهران
از مردمان کهنسال بومی تجریشی کم و بیش گویش کهن
پهلوی این دیار را می توان شنیده این زبان از کناره های
کویر آغاز می شده و تا همدان و همه ی باختر ایران رواج
کامل داشته است. البته اگر سرزمین ماد را به دو بخش
خاوری و باختری بخش کنیم ، کار آسانتر است چون از
هزار سال به این سو رفته رفته بخش باختری ماد به کرد
و گروههای گوناگون وابسته به آن شناخته می شود و
بخش پهلوی زبان همه ی پاره ی خاوری آن را در بر
گرفته است. آثار بسیاری پیرامون این گفتار موجود می
باشد، همان چیزی که در ادبیات ایران به سروده های
پهلوی شناخته شده است ، بیانگر این واقعیت می باشد
که سروده های ایرانیان باختری به زبان مادریشان پهلوی
بوده است. کهن ترین آنان سروده های ابوالعباس نهاوندی
( در گذشته به سال 331 ) و باباطاهر همدانی ( درگذشت
401 ) و بندار رازی ( درگذشت 401 ) می باشد. البته
بسیاری از این چامه ها در درازای زمان از میان رفته است.
صد البته راه پژوهش این یادگارهای پیشینان گشوده و
باز است و گویشهای بازمانده را باید با ریزبینی و باریک
بینی با عشق و دلبستگی کندوکاو کرد تا در کنار هم به
همانندی ها و دگرگونیهای آنان پی برده دگرگشت زبان
پهلوی که نمونه ی راستین بازمانده ی آن اکنون تالشی
می باشد ، همان زبان یگانه ای که باگویشهای گوناگون
زبان سراسر باختر میهن ما بویژه آزرآبادگان بوده است به
یک باره و ناگهانی رخ نداده است و حتی زبان پهلوی در
زبان ترکی نامبرده آنچنان نفوذ کرد که تلفظ این زبان با
گویش های دیگرش در آسیای میانه آنچنان فرق کرده که
بر هر انسانی که توانایی شنیدن را داشته باشد و هیچگونه
دانش زبانشناسی هم نداشته باشد آشکار است.